برای سومین روز کامل در هیلتون هد، تصمیم گرفتیم به ساوانا بریم. حیف به نظر می رسید که اینقدر نزدیک بودیم و زیارت نکردم. ما میدانستیم که از معماری لذت میبریم و فقط از قدم زدن در اطراف لذت خواهیم برد، اما میخواستیم چیزی خاص برای انجام آن پیدا کنیم تا بتوانیم با نیت خاصی سرگردان باشیم. پس از کمی تحقیق، جف میخواست نشانگر و مجسمه جان وسلی را ببیند (او یک علاقهمند به تاریخ و کشیش است، بنابراین بیداری بزرگ با علایقش به نقطهای شیرین برخورد میکند) و من میخواستم موزه Telfair را ببینم که شامل دو موزه هنری و گشتی در یک خانه اوایل قرن 18. ما همچنین پارک Forsyth در منطقه تاریخی و پیاده روی رودخانه را به عنوان مکان هایی برای رفتن مشخص کردیم.
چند پارکینگ عمومی پولی پیدا کردیم و تصمیم گرفتیم ابتدا قدم بزنیم و روز را با گشت و گذار در موزه و خانه به پایان برسانیم.
همانطور که انتظار داشتم، معماری را دوست داشتم و همه چیز با فضای سبز سرسبز اطراف و درختان بالغ پوشیده از خزه اسپانیایی زیباتر شد.
اگر هرگز به ساوانا نرفته اید، مشخصه شهر میدان های آن است. جایی که بیشتر شهرها دارای پارکها و فضاهای سبز هستند، ساوانا دارای 22 میدان است که هر کدام دارای هشت بلوک اطراف است. آنها قدم زدن در شهر را لذت بخش تر می کنند.
آنها همچنین سایه زیادی اضافه می کنند که در یک روز گرم اواخر اکتبر مورد استقبال قرار گرفت. همانطور که در حال قدم زدن بودیم، تصمیم گرفتم که ساوانا را نیز به عنوان شهر نورهای فرو رفته به یاد بیاورم. تقریباً هر ساختمان و پیاده رو با نوری دیده می شد که از شکاف درختان عبور می کرد. کاملا چشمگیر بود
البته، ما به یک کتابفروشی کوچک دست دوم – کتابفروشی بانوی کتاب – مراجعه کردیم. مجموعه بسیار خوبی از کتاب های هنر و طراحی داشت، اما هیچ کدام را ندیدم که به اندازه کافی مرا وسوسه کند که بقیه روز را با خود حمل کنم. با این حال، آن را در لیستی قرار می دهم که برای هر کتاب دوستی بازدید شود. مغازهای دنج با گوشههای کوچک، صندلیهای کناری، نردبانهای کتابخانه و پشتههای کتاب بود. آشفته نبود، اما بیش از حد منظم و دقیق هم نبود. پشتههای کتاب و قفسههای بستهبندی شده باعث میشود که این احساس به عنوان دعوتی برای یافتن یک کتاب، نشستن و انگشت شست به آن باشد.
میدان جان وزلی را پیدا کردیم و سلام کردیم…
و از یک پلکان آجری قدیمی و شیب دار به سمت پیاده روی رودخانه پایین رفتیم…
یکی از چیزهایی که در سراسر شهر متوجه شدم استفاده از صدف بود. آنها بخشی از پیاده روها بودند و در خانه دهه 1800، بخشی از دیوارها را گشتیم. آنها را در تخت های باغ نیز دیدید.
ما مسیر خود را به سمت موزه Telfair طی کردیم که از مرکز Jepson شروع شد. در این نمایشگاه نمایشگاهی از نورمن راکول و همتایانش بود و من علاقه مند به دیدن آن بودم. این نقاشی راکول یکی بود که قبلاً هرگز ندیده بودم و نورپردازی خیره کننده بود. من می دانم که او به عنوان یک تصویرگر شناخته می شود، اما مطمئن نیستم که این عنوان به طور کامل آثار او را در بر بگیرد.
مطالعات او برای نقاشیهای پیشاهنگی پسر معروفش برای دیدن از نزدیک شگفتانگیز بود. مطالعات من معمولا خط خطی های کوچک است. این مطالعات بسیار پیچیده و عظیم هستند! من فقط می توانم ساعت های صرف شده برای هر یک را تصور کنم و آنها حتی کار تمام شده هم نبودند.
برای دیدن گالری و مجسمههای آنها کمی پیاده روی به آکادمی Telfair رفتیم.
من برای نقاشی دیواری اتاق ناهارخوری ام در این اتاق فوق العاده الهام گرفتم…
این یک موزه بزرگ نیست، اما چند قطعه دوست داشتنی در آن وجود دارد.
من واقعاً از دیدن نقاشی ها به صورت حضوری و یادگیری دیدن و درک جزئیات لذت می برم.
آثار اصلی برخی از هنرمندانی را که دوستشان دارم مانند چایلد حسام، ویلیارد متکالف، هنری اوساوا تانر و یکی از محبوبترین هنرمندانم، جان سینگر سارجنت، دیدم. من توانستم برخی از نقاشیهای سارجنت را در پاریس ببینم، اما از آن زمان به بعد بیشتر آثار او را مطالعه کردهام، بنابراین دیدن شخصی یکی از نقاشیهای او احساس خاصی داشت. قرار دادن برچسبها باعث شد که بفهمیم کدام نقاشی روی این دیوار کمی گیج کننده است، اما شک نداشت که این همان سارجنت است.
خیلی چیزها را با کم می گوید. فقط به چشم ها، گوش ها و سبیل ها نگاه کنید. آنها به هیچ وجه جزئیات ندارند، اما آنها کاملاً فردی را به تصویر می کشند که بسیار واقعی و واقعی به نظر می رسد.
آکادمی Telfair همچنین جایی است که مجسمه “دختر پرنده” در نیمه شب در باغ خوب و بد مشهور شد. به قدری از من بازدید می کردند که برای حفظ امنیت آن را به موزه منتقل کردند. (مطمئنم که دریافت هزینه نیز در این تصمیم نقش داشته است!)
به هر حال، از آکادمی Telfair، برای گشت و گذار چند بلوک به خانه Owens-Thomas House رفتیم. تصور میکنم در تابستان شلوغ است، اما ما توانستیم به تور بعدی که فقط در چند دقیقه شروع میشد وارد شویم.
جف در مورد گشت و گذار در خانه کمی احساس بی طرفی می کرد، اما حتی او آن را دوست داشت. راهنماها آگاه بودند و تلاش کردند تا تصویری صادقانه از زندگی در خانه را برای خانواده و همچنین برای افراد برده ای که در آنجا کار می کردند ترسیم کنند.
خانه زیبا بود و من از باغ ها، مبلمان دوره ای و معماری لذت بردم، اما یکی از جالب ترین چیزهای این خانه این است که اولین خانه ای در ایالات متحده بود که لوله کشی داخلی داشت. از یک سیستم آب انبار تغذیه شده با گرانش استفاده می کرد که از حمام ها و قنات های رومی الهام گرفته شده بود.
در باغ، مطمئن شدم که به درختهای انبوهتر به جف اشاره کردم تا بتواند تصور کند که درختان ما در چند سال آینده چگونه به نظر میرسند.
باغ پارتر در دهه 1950 اضافه شد، بنابراین نمایانگر این نیست که محوطه در دهه 1800 چگونه به نظر می رسید، اما خوشحالم که آنها آن را به این شکل رها کردند، حتی اگر از نظر تاریخی دقیق نبود.
آنها هنوز در حال بازسازی محله بردگان هستند، اما به اندازه کافی تمام شده است تا به شما ایده ای از تفاوت های چشمگیر بین خانه خانواده و محل زندگی افراد برده ارائه دهد.
چیزی که دقیقاً وقتی وارد اتاق مشترک شدیم متوجه شدم رنگ روی سقف بود. من امیدوار بودم که راهنما در مورد آن صحبت کند و او این کار را کرد. چند سال پیش آزمایش شد و مشخص شد که رنگ اصلی است. قبل از آزمایش رنگ، آنها تصور می کردند که رنگ شیری (رنگی بر پایه دوغ) است، اما آزمایش نشان داد که رنگدانه آهک و گچ شستشو است. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و به سمت جف خم شدم و گفتم: «فقط با نگاه کردن به آن میتوانستم به آنها بگویم که رنگ شیری نیست. رنگ شیر هنگامی که مستقیماً روی چوب خام اعمال می شود، آنچنان خرد نمی شود. ممکن است هنوز هم خرد شود و در جاهایی فرسوده شود، اما بیشتر شبیه یک لکه خیس میشود.» بله من یک نرد نقاشی هستم.
من از دیدن وسایل و رنگ های رنگ در سراسر خانه لذت بردم.
طبیعتا جعبه آبرنگ عتیقه نظرم را جلب کرد. خم شدم تا ببینم کیک های رنگی سالم هستند و سازنده کیست.
من هرگز در مورد جعبه های آبرنگ آزبورن نشنیده بودم، بنابراین آن را جستجو کردم و فهمیدم آزبورن یکی از بهترین سازندگان آمریکایی آبرنگ در دهه 1800 بود. جعبه ای تقریباً مشابه این جعبه توسط Audobon استفاده شد.
بسیاری از ویژگی های طراحی جالب در خانه وجود داشت، از جمله سنگ مرمر مصنوعی، پوشش بلوط مصنوعی (یا به قول جف “فوک”)، و حتی یک پل قوسی در طبقه بالا به جای یک فرود صاف.
می خواستم این پرس کتانی را با خودم به خانه ببرم. فکر نمیکنید متوجه شوند که دو نفر با این کشتی از پلهها، بیرون از در و در شهر کشتی میگیرند؟ این یکی از آن قطعاتی است که از نوعی پتینه استفاده می کند که باعث درخشش آن می شود. این فقط با افزایش سن اتفاق می افتد.
زیرزمین آشپزخانه، رختشویی و چند اتاق کاربردی دیگر را در خود جای داده است.
این یک تور فوق العاده و یک سفر یک روزه دوست داشتنی از جزیره هیلتون هد بود. ما در ابتدا قرار بود در ساوانا شام بخوریم، اما نمیخواستیم خودمان را با رزرو ببندیم. می خواستیم زمانی که آماده بودیم و اتفاقاً اواخر بعد از ظهر بود، شهر را ترک کنیم، بنابراین به خوبی انجام شد. شام را در هیلتون هد آیلند در الکساندر خوردیم، رستورانی با غذاخوری عالی که غذاهای محلی را در اختیار داشت. فضا و خدمات عالی بود و غذاها به همان اندازه مطابقت داشت. آنها احتمالاً بهترین کاسه رنده پنیر پیمنتو را که تا به حال در زندگی ام داشته ام سرو می کنند (و من یک دختر خردسال هستم.) ممکن است در آلمان بزرگ شده باشم و خیلی جابجا شده باشم، اما خانواده ویرجینیایی ما مطمئن شدند. ما غذاهای جنوبی خوب می دانستیم.
فقط یک روز کامل فرصت داشتیم…
میتوانید در مورد روزهای اول و دوم ما در هیلتون هد اینجا و اینجا بخوانید.
منبع: https://missmustardseed.com/hilton-head-trip-savannah-the-telfair-museum/